ای بابا !
یادش به خیر ... یادش به خیر انقدر با وسواس سبزی خوردن رو پاک میکردم که همه مسخره ام میکردن !!! امروز صبح خاله الهام اومد بهمون سر بزنه که دیدم واسمون سبزی خوردن خریده ,وقتی که رفت اومدم سبزی ها رو پاک کنم (تازه از این دسته ای ها) که شما از خواب بیدار شدی ... گذاشتمت توی روروئکت که بعد از چند دقیقه غرغر کردی ,دستم رو با صابون شستم و درت آوردم ... بردمت توی آشپزخونه و چند تا لگن کوچولو گذاشتم جلوت که بازی کنی و بعد از چند دقیقه باز غرغر کردی ,دستم رو با صابون شستم و بلندت کردم ... نشوندمت توی قارچ بادیت و اسباب بازی هات رو ریختم جلوت و بعد از چند دقیقه باز هم غرغر کردی ,دستم رو با صابون شستم و آوردمت بیرون ... خلاصه که سبز...